داستان افراد سوخته
درد هایی در زندگی هست که انتها ندارد

به قول هدایت یک جوری خوره وار می‌‌افتد به جانت که نمی‌‌دانی چکار کنی. شنیده‌ام دردی که آدمی را از پای درنیاورد، قوی‌ترش می‌کند.


۰۳ مرداد ۱۳۹۹ | دلنوشته
نیروی بیکران خالق

باعرض سلام ودرود بی‌پایان به همه کسانی که با افکار و رفتار نیک و پسندیده‌شان، سبب آرامش و آسایش خود و دیگران هستند. همچنین سلام می‌کنم به تمام ققنوسی‌های عزیز و به‌خصوص مسئولان محترم انجمن. از مس…


۰۳ مرداد ۱۳۹۹ | دلنوشته
ماجرا از زبان غلامحسین

غلامحسین کریمی که یک کارگر ساده است در خانه‌ای استیجاری زندگی می‌کردند. غلامحسین و مرضیه، یک دختر و دو پسر دارند؛ نرگس،محمد باقر و امیر . زندگی ساده این خانواده پر از شادی و خوشی بود تا این‌که آن ات…


۰۳ مرداد ۱۳۹۹ | دلنوشته
نبض زندگی

حدودآبان ماه سال ۱۳۹۱،من در حسابداری مرکز آموزشی درمانی شهید مطهری به عنوان مسئول درآمد بیمارستان و همسرم به عنوان کارپرداز مشغول خدمت بودیم.


۰۳ مرداد ۱۳۹۹ | دلنوشته
امید به آینده

هر دختری تو اوج جوونی آرزوهایی داره...


۰۳ بهمن ۱۴۰۱ | دلنوشته
اشتغال

افراد سوخته مشکلات بسیاری دارند. یکی از این مشکلات مسیله اشتغال است...


۰۳ بهمن ۱۴۰۱ | دلنوشته
خویشتن پذیری

به مرور گفتم باید خودتو بپیذیری...


۰۳ بهمن ۱۴۰۱ | دلنوشته

با ققنوس همراه شوید: